میگویند؛ شخصی مشغول شستن ماشین خود بود ولی برخلاف معمول، شستشوی ماشین را از پلاک آن شروع کرده بود. پرسیدند این چه کاری است؟ خب! مثل بقیه مردم و به روال عادی از بدنه آغاز کن، پلاک و شماره ماشین هم بهموقع خود شسته میشود. طرف در پاسخ گفت؛ دفعه قبل ماشینم را به همین روال که شما میفرمایید شستم ولی، وقتی به شماره آن رسیدم، متوجه شدم که ماشین خودم نبوده!
در نگاه اول، شاید تصور شود که برداشت این یادداشت از نتیجه انتخابات اخیر، با واقعیت فاصله دارد ولی شواهدی که بیرون از قیل و قال برخی از جریانات سیاسی به آن اشاره خواهیم کرد، نشان میدهد هر سه نتیجهای که یادداشت پیشروی از انتخابات پرشور و حماسی 24 خرداد ارائه میدهد، بیکم و کاست صحت داشته و با واقعیات همخوانی غیرقابل انکاری دارد. بخوانید؛
به گزارش نکات پرس، حسین شریعتمداری مدیر مسوول روزنامه کیهان امروز در ستون یادداشت این روزنامه با عنوان پلاک شروعکن مدعی شد اصلاح طلبان در انتخابات اخیر ریاست جمهوری شکست سختی خورده اند.
ایشان نوشت:
مواضع آقای دکتر روحانی بعد از انتخاب ایشان به ریاست جمهوری اسلامی ایران و مخصوصاً آنچه در کنفرانس خبری روز دوشنبه هفته گذشته در پاسخ به پرسش خبرنگاران داخلی و خارجی مطرح شد، نه فقط با مواضع و نظرات مدعیان اصلاحات و اصحاب فتنه متفاوت بود، بلکه این تفاوت در برخی از موارد به مرز یکصد و هشتاد درجهای نیز میرسید. روحانی در این کنفرانس خبری و پس از آن در جمع اعضای ستاد انتخاباتی خود، همانگونه ظاهر شد که اکثریت قریب به اتفاق رأی دهندگان و شرکتکنندگان در انتخابات حماسی 24 خرداد انتظار داشتند و نه آنگونه که گروهها و احزاب چند ده نفره آرزو میکردند. رئیس جمهور منتخب با بیانی قاطع و صریح بر سیاستهای کلان و رسماً اعلام شده نظام نظیر مذاکره و رابطه با آمریکا، چالش هستهای، تحریمها، مسائل منطقهای، بحران سوریه، حضور ایران در آمریکای لاتین و... تأکید ورزید.
مواضع دکتر روحانی در کنفرانس خبری روز دوشنبه از یکسو با ناامیدی آمیخته به عصبانیت دشمنان بیرونی روبرو شد که نظرات ایشان را با آنچه به توهم در شیپورهای فریب خود دمیده بودند، متفاوت میدیدند و از سوی دیگر ناخشنودی مدعیان اصلاحات را در پی داشت که با آراء حداکثر 7 تا 12 درصدی خود انتظار داشتند دکتر روحانی از آنها به عنوان شریک انتخاباتی خود یاد کند! اما رئیسجمهور منتخب که از ترکیب سبد رأی خود باخبر بود اجازه نداد در رأی مردم که به امانت نزد ایشان است، خیانت شود.
دکتر روحانی در جریان کنفرانس خبری روز دوشنبه خود تلاش هماهنگ روزنامههای زنجیرهای که با پرسشهای از قبل طراحی شده سعی داشتند جبهه اصلاحات را در پیروزی ایشان مؤثر قلمداد کنند، به گونهای هوشمندانه ناکام گذاشت. به عنوان مثال، در پاسخ به خبرنگار روزنامه زنجیرهای شرق که پرسیده بود «پیگیری مطالبات اصلاحطلبان در دولت شما چگونه خواهد بود»؟ گفت «از همه آنهایی که حمایت کردند صمیمانه تشکر میکنم. یادمان باشد من از امروز رئیس جمهور همه مردم ایران هستم» و یا در جواب به سؤال مشابه خبرنگار یکی دیگر از روزنامههای زنجیرهای اعلام کرد «دولت من یک دولت فراجناحی خواهد بود». در همین زمینه، تقلای روزنامه آفتاب یزد هم ناکام ماند. خبرنگار این روزنامه زنجیرهای اصرار داشت که آقای روحانی از آقای عارف به عنوان معاون اول خود استفاده کند و ادعا میکرد، بسیاری از مردم در تماس با روزنامه آفتاب یزد این درخواست را مطرح کردهاند! دکتر روحانی که به عنوان یک سیاستمدار باسابقه، منظور اصلی او را دریافته بود و از جایگاه کم اهمیت این روزنامه در فضای رسانهای کشور نیز باخبر بود؛ برای اینکه به اصلاحطلبان بفهماند سادهلوح نیست، ابتدا از وی پرسید؛ یعنی همه آنها با روزنامه آفتاب یزد تماس گرفته و این درخواست را داشتهاند؟! و سپس تأکید کرد؛ از همه نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری و نفرات و برنامههای آنها استفاده خواهم کرد. این بیتوجهی دکتر روحانی به جبهه اصلاحات تا آنجا بود که بعد از کنفرانس خبری، یکی از مدعیان اصلاحات در حالی که نمیتوانست عصبانیت خود را پنهان کند، با صدایی که برای اطرافیان به وضوح قابل شنیدن بود گفت «این شیخ دارد کلیدش را برعکس میچرخاند»!
در هیچ یک از مواضع و پاسخهای دکتر روحانی کمترین نشانهای از مواضع افراطیون مدعی اصلاحات- بخوانید افراطی متمایل به آمریکا- دیده نمیشد، بنابراین رئیس جمهور منتخب همانگونه که خود اعلام کرده است نامزد جبهه اصلاحات نیست و از سوی دیگر، مواضع ایشان تاکنون- که انشاءالله در ادامه نیز چنین باشد- با سیاستهای کلان و رسماً اعلام شده نظام که مورد تأکید اصولگرایان بوده و هست نیز با اندک تفاوتی- در سلیقه- انطباق دارد. آیا، این واقعیت با توجه به شواهد و دلایلی که به آن اشاره شد قابل تردید است؟ اگر قابل تردید نیست- که نیست- به آسانی میتوان نتیجه گرفت که در انتخابات پرشور و حماسی اخیر؛
اول: آن که؛ گفتمان اصولگرایی پیروز شده است. واقعیتی که برای دشمنان بیرونی، اصحاب فتنه و برخی از مدعیان اصلاحات تلخ و ناگوار بود تا آنجا که هیچیک از آنها نتوانستند ناخشنودی آمیخته به عصبانیت خود را از مواضع دکترروحانی پنهان کنند.
گفتنی است چند ساعت بعد از کنفرانس خبری رئیس جمهور منتخب، خبرنگار یکی از رسانههای زنجیرهای برای مصاحبه با نگارنده تماس گرفت. اوج کار روزنامه بود و فرصتی برای مصاحبه نبود ولی ایشان اصرار داشت که میخواهد درباره علت شکست اصولگرایان سؤال کند! پرسیدم؛ شما کنفرانس خبری آقای روحانی را دیدهاید؟ گفت؛ از ابتدا تا انتها. پرسیدم؛ کدامیک از مواضع ایشان با مواضع اصلاحطلبان همخوانی داشت؟ چند ثانیهای سکوت کرد و گفت؛ راستش را بخواهید، هیچکدام! پرسیدم؛ کدامیک از نظرات وی با دیدگاه اصولگرایان در تناقض بود؟! جوابی نداد ولی پرسید؛ یعنی نامزدهای اصولگرا شکست نخوردهاند؟! گفتم؛ نامزدها شکست خوردهاند اما، اصولگرایی نه.
دوم: این که؛ مدعیان اصلاحات شکست سختی را متحمل شدهاند. اصلاحطلبان این شکست را از قبل پیشبینی میکردند و به همین علت نامزد اختصاصی خود را برای پیشگیری از وزنکشی در انتخابات، مجبور به کنارهگیری کردند. روحانی تاکید کرده بود که نمیخواهد وامدار هیچ گروهی باشد و در صورت پیروزی، از کسانی که اعلام حمایت کردهاند بدون ذکر وابستگی گروهی و حزبی آنها تشکر خواهد کرد که کرد! و کاش از عوامل فتنه آمریکایی- اسرائیلی تشکر نمیکرد. مدعیان اصلاحات از پاسخ های آقای روحانی در کنفرانس خبری، که علیرغم اصرار خبرنگاران زنجیرهای حاضر نشده بود جبهه اصلاحات را در آرای خود سهیم کند، به شدت عصبانی هستند. سران این جبهه نتیجه گرفتهاند که با حضور در انتخابات به دروغ بودن ادعای تقلب در انتخابات 88 و خیانتی که مرتکب شده بودند اعتراف کردهاند ولی در مقابل این هزینه کلان، هیچ دستاوردی نداشتهاند. این جبهه و دشمنان بیرونی با مشاهده پلاک دریافتهاند، ماشینی که شسته بودند متعلق به آنها نبوده است!
سوم: آن که؛ شکست نامزدهای اصولگرا یکی دیگر از نتایج انتخابات پرشور و حماسی اخیر بود. این شکست- به مفهوم رایج سیاسی و نه در بستر آموزههای دینی- در حالی است که گفتمان اصولگرایی پیروز انتخابات بوده است. شرح این ماجرای عبرت انگیز به فرصت بیشتری نیاز دارد و در این مختصر به دو نکته بسنده میکنیم.
الف: با وجود اصرار فراوان اصولگرایان، هیچ یک از نامزدهای اصولگرا حاضر نشدند به نفع یکی از میان خود، انصراف بدهند. نه اینکه با ائتلاف مخالف باشند، بلکه هر یک از آنها انتظار داشت دیگران به نفع او کنار بکشد! و اکنون در توجیه این اقدام غیرقابل توجیه گفته میشود، بر فرض ائتلاف، از آنجا که مجموعه آرا آنان کمتر از آرای آقای روحانی بود، ائتلاف آنها باز هم بینتیجه بود که باید گفت؛ اولاً؛ شما که از نتیجه خبر نداشتید و هر کدامتان خود را پیروز نهایی میدانستید، بنابراین خودداری شما از ائتلاف کماکان یک اقدام غیرقابل توجیه است و ثانیاً؛ فقط در ریاضیات حاصلضرب دو ضربدر دو 4 است و این قضیه ریاضی در بسیاری از موارد با مسائل اجتماعی قابل انطباق نیست. مثلاً وقتی مردم میبینند که هیچ یک از نامزدهای اصولگرا حاضر نیست به نفع دیگری کنارهگیری کند، به طور طبیعی نتیجه میگیرند که این ناهمدلی و ناهمراهی در صورت پیروزی میتواند تنشآفرین باشد و یا خدای نخواسته خود محوری در دولت آینده را به دنبال داشته باشد.
ب: متأسفانه تمامی نامزدها -از جمله نامزدهای اصولگرا- در تبلیغات انتخاباتی و مخصوصاً مناظرههای تلویزیونی، علیه شرایط موجود و دولت کنونی دست به سیاهنمایی زدند و حال آن که به قول حکیمانه حضرت آقا که برخاسته از آموزههای صریح اسلامی و اخلاقی است، از ویژگیهای «نقد منصفانه» آن است که در کنار نقاط منفی، به نقاط مثبت نیز اشاره شود. آیا نامزدهای محترم اصولگرا در عملکرد دولت کنونی هیچ نقطه مثبتی نمیدیدند؟! دولت دکتر احمدینژاد، اگرچه طی دو سال اخیر، اقدامات غیرقابل توجیهی داشته است ولی در مجموع خدمات فراوان و کمنظیر و در مواردی بینظیر به مردم و نظام ارائه کرده است که حتی تهیه فهرست این خدمات ارزنده نیز به درازا میکشد. شکستن حلقه تقریباً موروثی! مسئولیتها، به کارگیری نیروهای متعهد و تازهنفس،توزیع ثروت عمومی و خدمات به همه نقاط کشور، حمایت از محرومان و مستضعفان، ایستادگی مثالزدنی در برابر زورگویی قدرتهای استکباری، تلاش خستگیناپذیر شبانهروزی و... اما، به عنوان نمونه- و فقط یک نمونه- وقتی در مناظره تلویزیونی،تصویری از ساختمانهای مسکن مهر ارائه شد و مجری برنامه، نظر نامزدها را درباره آن جویا شد تمامی نامزدها- بدون استثناء- علیه آن موضع گرفتند و هیچکدامشان حاضر نشدند از این اقدام برجسته دولت که در تمامی دولتهای صدساله اخیر و مخصوصاً دولتهای بعد از انقلاب بینظیر بوده است تقدیر کنند. وقتی نامزدهای اصولگرا نیز علیه شرایط موجود سیاهنمایی میکنند و خدمات برجسته و کمنظیر دولت کنونی را نادیده میگیرند، نتیجه به طور طبیعی و بدیهی، آن خواهد بود که مردم در عدل و انصاف آنها- با عرض پوزش- تردید کنند و...
آیا تردید در انصاف به اضافه، احتمال خودمحوری نمیتواند در آرای مردم اثر داشته باشد؟!